اسرار عرفانی حجاب

تیر 10, 1404
11 بازدید

کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت يک شکل و يک بافت و صورتي در بيايد، قهراً به بافت انسان در مي آيد . همانطور که قوه خيال، حقايق آنسويي را مطابق با مناسباتي که بينشان است، با اشکال اين سويي براي انسان پياده مي کند، قوه خيال عالم، عصمت نظام عالم را […]

کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت يک شکل و يک بافت و صورتي در بيايد، قهراً به بافت انسان در مي آيد . همانطور که قوه خيال، حقايق آنسويي را مطابق با مناسباتي که بينشان است، با اشکال اين سويي براي انسان پياده مي کند، قوه خيال عالم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبيعت به صورت انسان شکل مي دهد و چون عصمت بيشتر با اسم شريف (الباطن) سازگار است، لذا به صورت زن شکل مي دهد، نه صورت مرد . چون مرد بيشتر با اسم “الظاهر” و زن بيشتر با اسم شريف “الباطن” در ارتباط است. لذا همان مقام اسم شريف “الباطن” آمده در شريعت و براي زن به صورت حجاب مطرح شده است.

اين حجاب در حقيقت صفت خدایی در وجود زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: “از پشت هفت هزار حجاب داريد من را مي بينيد”. اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .

نه اين که دين اگر به زن مي گويد “تو حجاب را نگه داشته باش”، اين العياذ بالله جسارت به زن است اين در حقيقت يک احترامي به زن است . به او مي گويد : چون تو مطابق اسم شريف “الباطن” الهي پياده شده اي، ما نمي خواهيم که تو در معرض ديد هر کسي قرار بگيري، لذا محجوب باش. بگذار اگر ديگران مي خواهند تو را ببينند از پشت حجابها ببينند. اين حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اينکه براي خداوند دژ است. فرمود هر چه کوشش کنيد نمي توانيد حقيقت غيبيه ذات مرا ببينيد، آنقدر محجوبم، آنقدر در حجابم، هر چه کوشش کنيد و حجابها را خرق کنيد و پاره کنيد باز هم همچنان مرا در پشت حجاب بايد ببينيد. هرگز من کشف تام نمي کنم، حتي در قرآن هم کشف تام ذاتي نکرد. قرآن هم اگر چه خدا را به ما معرفي کرد، اما يا با الفاظ يا با معاني يا با صور. هم الفاظ حجابند و هم معاني و هم صور حجابند. از پشت حجاب ها خدا خود را معرفي کرد و الا حق آنطوري که حق است، براي خلق جلوه نمي کند، که اگر بخواهد بکند لازمه جلوه گري حق براي خلق بساط خلق را جمع کردن است .

زن تا موقعي که در حجاب است، حق است؛ موقعي که از حجاب در آمده است  وجهه ي خلقي پيدا مي کند. وقتي وجهه ي خلقي پيدا کرد، ديگر تواناييش شکسته مي شود . اين است که حجاب براي زن يک احترام است که زن بيشتر شبيه به خداوند شود. و اگر مي خواهند “عصمت اعظم” را به صورت شکل زني در بياورد، ظاهراً به بهترين شکل در مي آورد که بهتر و زيباتر از اين چهره در نظام هستي پيدا نمي شود . لذا مشابه چهره جناب صديقه طاهره در عالم هرگز زني پيدا نمي شود، چه اينکه مشابه چهره پيغمبر و اميرالمومنين هرگز در عالم  پيدا نمي شود .

حال که اين عصمت کبراي الهي را در حضرت صديقه طاهره تجلي کرده است او آنچنان در حجاب قرار مي گيرد که فقط امير المومنين لياقت ديدار همچنين جمالي را خواهد داشت، که به او گفتنند :”زهراي عزيز! اگر علي ابن ابيطالب نبود براي تو هرگز در عالم کفوي پيدا نمي شد”. چون زن وشوهر بايد کفو هم ديگر باشند.

 

در قرآن در دو سوره احزاب آیه۵۹  – و در سوره نور آیه ۳۱  راجع به حجاب بحث مطرح شده است

سوره احزاب آیه ۵۹ : یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن

سوره نور آیه ۳۱ :  ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن

دو لفظ جلباب و خمر در این دو آیه میزان و نحوه حجاب را بیان می فرماید که باید دید در لغت فصیح عرب این دو به چه معنا است . کلا بحث لغت در فهم حقایق قرآنی بسیار مهم است مثلا در روایتی داریم پیامبر و حضرت علی (ع) کثیر السپلت بودند که در لغت صحیح عرب سپلت یعنی ریش ولی بر اثر تطور لغت در گذر زمان سپلت کم کم شد سبیل و می بینیم با فهم غلط همین لفظ عده ای سبیل خود را بلند می کنند و برای بعضی ها هم جا افتاده که دیگر شده سبیل علامت شاه مردان !

یا تعبیری در مورد جن و مس جن داریم که سبب دیوانگی است جن همیشه به معنای آن موجودی که از آتش آفریده شده نیست جن یعنی پنهان یعنی موجود مخفی و سری و درونی که گاهی از آن به دیو هم تعبیر می کنیم . دیو در لغت یعنی پر قوه  لذا مازندرانی های قدیم به خدا می گفتند دیو  به معنای وجودی که پر است از قدرت و زبان فرانسوی هم که تقریبا از زبان مازندرانی ریشه گرفته است در مورد خدا همین لفظ دی یو (دیو ) را بکار می برد ( تقریبا کل زمین منشعب از اقوام آریایی ها هستند فرانسوی ها  – آلمانی ها …و آریایی ها هم  اگر تاریخ را ببینید اکثرا از همین حوالی مازندران بودند) پس می بینیم با فهم اشتباه از کلمه جن چه مطالبی را به جن نسبت می دهند . غرض از طرح مطالب اهمیت فهم لغت صحیح برای پی بردن و فهم  بسیاری از رموز آیات و روایات می باشد .

در بدایه الحکمه و نهایه الحکمه علامه طباطبایی بحث جواهر اعراض را مطرح می فرمایند تا می رسیم به عرض جده که بحث انواع احاطه است از همین جا می خواهیم به معنای لفظ جلباب که حجاب قرآنی است برسیم .  محیط نسبت به محاط دو نوع است  یا محیط محاط را به صورت تام در بر می گیرد مثل اینکه سقف منزل –  ما را که در اتاق نشسته ایم کاملا در بر دارد  یا محیط محاط را در بر می گیرد ولی این در بر گرفتن تام نیست مثلا عمامه نسبت به سر احاطه دارد و بخشی از سر را پوشانده است ولی احاطه او تام نیست . اگر محیط محاط را به طور تام در بر گیرد به طوری که محاط مستغرق در آن شود در لغت عرب این را می گویند جلباب . لذا روسری سر را در بر می گیرد و بر سر محیط می شود ولی احاطه اش تام نیست  مانتو نیز  حجاب هست ولی احاطه تام ندارد لذا در تعبیر قرآن روسری و مانتو جلباب نیست . حجاب هست ولی حجاب قرآنی نیست .  جلباب پارچه ای را گویند که یکپارچه از سر تا پای زن را مستغرق کند (بپوشاند) به طوری که هیچ جای بدن زن ظاهر نباشد . قرآن می فرماید حجاب زن باید جلباب باشد . در آیه مذکور جلابیبهن جمع جلباب است و در اصطلاح عرب روسری خمر و جلباب نیست و در لغت عرب مانتو نه خمر است نه جلباب . لفظ علیهن  در آیه نیز باز نشانه احاطه پوشش بر بدن است . و با توجه به معنای آیه سوره نور تعبیر آیه این می شود که ای رسول بفرما زن ها با پارچه ای که سراسری  است به طوری که  زیر چانه و گردن را بپوشاند  حجاب داشته باشند . این می شود دستور حجاب قرآنی و حجاب اسلامی .

منابع :

  • قرآن کریم
  • بدایه الحکمه
  • نهایه الحکمه
  • درس های آقای صمد آملی

 

 

برچسب‌ها:, , ,